دیکشنری
داستان آبیدیک
brazen faced
bɹe͡izən fe͡ist
فارسی
1
عمومی
::
بی شرم، پررو
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRAVELY
BRAVERY
BRAVO
BRAVURA
BRAW
BRAWL
BRAWLER
BRAWLING
BRAWN
BRAWNINESS
BRAWNY
BRAY
BRAYING
BRAZE
BRAZEN
BRAZEN FACED
BRAZER
BRAZIER
BRAZIL
BRAZIL WOOD
BRAZILIAN
BRAZILIAN CORPORATE DISCLOSURE INDEX
BRAZILIAN OLYMPIC COMMITTEE
BRAZILIAN PARALYMPIC COMMITTEE
BRAZILIAN TRADEMARK OFFICE
BRC
BREACH
BREACH OF CLOSE
BREACH OF CONTRACT
BREACH OF DUTY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید